سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
خاکی پوشان آسمانی
پنج شنبه 91 شهریور 2 :: 11:15 صبح ::  نویسنده : سیدجواد حسینی

راوی: حاج حسین امیری همرزم شهیدشهیدمحمدحسین صرفی

دفعه اول که به گردان‌های رزمی آمدند مسئولیت تدارکات دسته را به ایشان دادند. اما ایشان علاقه‌مند بود که در خط مقدم بعنوان تک تیرانداز باشد. شهید می‌گفت: در مرخصی که به دامغان آمدم مادرم متوجه شد که من قصد دارم در خط مقدم باشم. مادرم با توجه به علاقه و حساسیت مادرانه‌اش گفت: «ننه نری جلو همان عقب بهتره ، تو زن و بچه‌داری» به او گفتم: مادر جان جلوها تیرهای کوچک می‌آید، اما تیرها و گلوله های بزرگ بزرگ آن عقب می‌افتد. حالا چه کار کنم؟ بلافاصله مادرم گفت: مادرجان پس برو همان جلو جلوها.

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم




موضوع مطلب : شهیدمحمدحسین صرفی



درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 19085